حداقل میتوان گفت اینبار حریف، تیمی بود که توان فشار آوردن به خطوط تیم ملی ایران را داشت، با انگیزههای زیادی به تهران آمده بود و مربی این تیم حساب ویژهای روی یک بازی تدارکاتی مهم باز کرد اما نمایش تیمملی ایران در جدال با حریف اروپایی نشان از پیشرفتی مشهود نداشت.
بلاروس در سرمای این روزهای اروپای شرقی حریف مناسبتری پیدا نمیکرد و آب و هوای تهران هم برای این تیم مناسبترین شرایط را برای انجام یک دیدار دوستانه و البته تدارکاتی مثمرثمر فراهم کرده بود. این جدال به نوعی اولین تجربه قلعهنویی مقابل یک تیم اروپایی به حساب میآمد هر چند پیش از این وی با دو باشگاه آلمانی روبرو شده بود اما جدال با یک تیم اروپایی در یک بازی دوستانه ملی تجربه تازهای بود، گرچه بلاروس پایینتر از حد متوسط در فوتبال اروپا است.
مجید جلالی، کارشناس فوتبال کشورمان پس از این دیدار تحلیل جامعی از عملکرد تیم ملی فوتبال داشته و البته به عملکرد تیم امید نیز اشاره نموده است. جلالی که حالا هدایت تیمی را در دست ندارد، با خیالی آسوده میتواند شرایط جاری فوتبال کشور را با معیارهای خاص خودش بسنجد. او ابتدا در این تحلیل به اهمیت انجام بازیهای تدارکاتی اشاره کرده و البته متذکر شده است که نباید به نتیجه چنین دیدارهایی زیاد توجه کرد: «به برگزاری چنین بازیهایی نیاز داریم. باید چهرههای جدیدتر به جامعه فوتبال معرفی شوند و مورد آزمایش قرار گیرند. البته نتیجه این دیدارها نباید عاملی باشد برای حساس کردن وضعیت تیم ملی.
اگر بخواهیم فضا را برای کادرفنی تیم ملی سخت کنیم، آنها ترجیح میدهند دیدار تدارکاتی برگزار نکنند.»
جلالی در تحلیل فنی مسابقه تنها به ذکر مشکلات ریشهای فوتبال کشور اشاره دارد و البته همچنان تئوریهای موردنظر خود را که سالها است از آنها حرف میزند، راهگشا میداند. اینکه فوتبال ما با تکیه بر اتفاقات نتیجه میگیرد، برنامهریزی و شکل صحیحی ندارد، نتایج هم به آمادگی و عملکرد ستارهها در هر بازی وابسته هستند. جلالی همچنان از فقدان سیستمهای مدرن در فوتبال ما سخن میگوید: فوتبال ما سالها است یک ساختار دارد و آن هم محوریت فردی است. اگر یک بازیکن روز خوبش باشد تا دریبل، شوت و سر بزند، تیم هم موفق میشود.
اگر هم بخواهیم ساختار تیم را تغییر دهیم، نیاز به زمان داریم و البته همه نهادها هم باید همکاری کنند. دیدار ما مقابل بلاروس همان نمایشی بود که سالهای گذشته انجام دادیم. این روند مواقعی موجب موفقیت و در دیدارهایی هم منجر به شکست میشود.» او پیش از این سالها روش سنتی فوتبال کشور را مورد انتقاد قرار داده بود و سعی داشت روند جاری را تغییر بدهد.
جلالی البته موفقیت با ورود علم به فوتبال را روزگاری تجربه کرد ، اما همچنان نتوانسته تئوریهای ذهنی خودش را به اثبات برساند و در جهت اصلاح شرایط تیم ملی هم به همان نظریات اشاره میکند: «ما حتی کسانی که حرف از تغییر میزنند را میخواهیم محکوم کنیم. دیگر در هیچ فردی رغبتی برای تغییر وجود ندارد. خودم در تیم پاس قصد داشتم سرعت را وارد فوتبال کنم اما این فرصت را به من ندادند و قربانی این روش شدم. اگر رویه دیگران را در پیش میگرفتم، شاید تا حالا سرکار خودم بودم.» با توجه به عملکرد تیم ملی در بازی با بلاروس گفتههای جلالی قابل بررسی به نظر میرسد.
تیم قلعهنویی باز هم در انتظار اتفاقات بود و البته باز هم نمایش آرام و کندی از تیم او دیدیم. در تیمهای قلعهنویی تنها برخی از بازیکنان سرعتی میتوانند زمینهساز چند حرکت خطرساز باشند اما به طور کلی روند حرکتی تیمهای او همواره کند است و البته بسیار سنتی اما جلالی این مشکل را محدود به تیم قلعهنویی نمیداند. از نظر او تیم ملی همواره اینچنین بازی کرده و حتی برانکو هم در زمان خودش هیچ تغییری ایجاد نکرده است ، البته بر هیچ کس پوشیده نیست که جلالی یکی از مخالفان مربیان خارجی به حساب میآید: «برانکو هم راههای گذشته ما را پیگیری میکرد و ما هم ادامه دهنده همان راه هستیم. فوتبال ما نیاز به تغییر بنیادی دارد.»
پیش از این، جلالی در تحلیل مسابقات اشاره بیشتری به مسائل فنی داشت اما اینبار وی در خصوص تیم های ملی بزرگسالان و امید هیچ اشارهای به نکات فنی این دو مسابقه نداشته است و تنها به همان مشکلات ریشهای اشاره دارد. وی پیرامون جدال تیمهای المپیک ایران و بلاروس هم تنها به تکرار همان موضوع اکتفا کرد: «آنها هم مثل تیم ملی بودند. در واقع، آنها هم به زودی به همین شیوه تیم ملی روی میآورند و نباید هم توقع دیگری داشت. فوتبال ما از 12 سال قبل به این طرف بهتر نشده و همانی هست که بود.»
جلالی معتقد است تیم بگوویچ هم نمایش بهتری از تیم بزرگسالان نداشته: «نهایت انتظاری که میتوانیم از تیم امید داشته باشیم، این است که از همه نیروهای خود بهترین بهرهبرداری را کنیم و شاید از این راه نتیجه بگیریم.» هر دو بازی نکات زیادی داشت که از حیث فنی قابل تحلیل به نظر میرسد.
از مشکلات عمق خط دفاعی گرفته تا اشتباهات عجیب دروازهبانهای تیم ملی و از آن مهمتر سردرگمی در برنامههای هجومی و گم کردن روزنهای برای ترتیب دادن حملات زهردار. جلالی به صحبت کردن در خصوص هیچ کدام از این موارد علاقهای نشان نمیدهد. از نظر او مشکلات اصولی که پیش از این مطرح کرده، به مراتب اهمیت بیشتری دارد و اصلا شاید به خاطر همین مشکلات نمیتوان بازیها را مورد تحلیل قرار داد.
جلالی اما جهت اظهارنظر پیرامون یک موضوع دیگر بیتاب به نظر میرسد و نشان میدهد در خصوص کادرفنی حرفهای زیادی برای گفتن دارد. وقتی به نام امیر قلعهنویی و البته مربی دوشغله تیم ملی میرسد به شدت وی و حتی برخی از دستیارانش را مورد انتقاد قرار میدهد. او در خصوص اشتغال قلعهنویی در استقلال و تیم ملی میگوید: «این مسئولیت رسانهها است که به آن بپردازند. باید ببینیم کسی که به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب میشود چه معیارهایی باید داشته باشد.»
این مقدمه انتقادات او است و البته در ادامه به خصوصیات دیگر مربیان کادر فنی هم اشاره دارد. نزدیکترین برداشت ممکن از این مطلب اشاره به افشین پیروانی است، هرچند جلالی نام او را با صراحت به زبان نیاورده است: «در اقصی نقاط ایران مربیانی هستند که مشغول آموزش به بازیکنان هستند اما یک دفعه کنار تیم ملی کسانی را میبینند که حتی امیدهای یک باشگاه را تمرین ندادهاند. فوتبال ما در جاهایی مشکل دارد که اساس کار است. آنهایی که زحمت میکشند، کنار هستند و یکی به صرف 01 سال حضور در تیم ملی، مربی تیم ملی میشود.»